کوچه ی نسیم
به نام خدا
سلام بر شما دوستان عزیز... آغاز سال 92 شمسی متبرک است به نام حضرت فاطمه زهرا(س) و این اتفاق می تواند برای دوستداران اهل بیت بسیار پر معنا و تامل برانگیز باشد... امیدوارم به برکت حضرت زهرا(س) که صاحب اصلی امسال هستند مشکلات همه ی شیعیان و آزادگان جهان رفع بشود... غزلی را تقدیم محضرتان می کنم که یادگار سحری است در کوی دانشگاه تهران در حالیکه تازه از مشهد برگشته بودم... به امید گوشه ی چشمی...
کابوسهای هرشبی
آه شاعر تو خواب رفتی و باز بیتهای ترت کبوتر شد
بیخبر مانده ای ولی این بار غزل نوبرت کبوتر شد
از همان روزهای کودکی ات، وسط خواب راه میرفتی
ولی امشب دلت زبانه کشید، بعد خاکسترت کبوتر شد
* * * *
و منم اینکه خواب رفته ام و دوست دارم دوباره گریه کنم
مثل آن شب که بین رویایم، ناله ی آخرت کبوتر شد
من تو را سالهاست میفهمم، مثل حس صمیمی مادر
مثل آن لحظه ای که بابا گفت: پسرم! مادرت کبوتر شد
آه... شبهای سرد دلتنگی، آه... شبهای گریه یادم هست
که تو در خوابم آمدی و دلم مثل بال و پرت کبوتر شد
من که کابوس هر شبم این است: همه جا دود و خشم و آتش بود
و تو در بین شعله ها بودی، زخم پشت درت کبوتر شد
خواب دیدم که حضرت قرآن، دارد آهسته اشک می ریزد
یک نفر توی گوش او میگفت: سوره کوثرت کبوتر شد
وای از این خواب هرشبی، مادر! از تب و تاب هرشبی مادر!
قلب من مثل آخرین برگ از دفتر پرپرت کبوتر شد...
|محمدصادق خدایی|
Design By : Pars Skin |